آش دندونی مامان بزرگ
دیروز رفتیم خونه بابا بزرگ چون مامان بزرگ آش دندونی برای شما پخته بود . قبل از رفتن عمه محبوبه اومد و یه لباس قرمز قشنگ هدیه آورد . قربونت برم خیلی بهت میومد .تل سرتم قبل از رفتن خودم برات درست کردم . دست مامان بزرگ درد نکنه عجب آشی بود . مامان بزرگ ، خاله ها ژیلا و مریم ، دایی بابک و زن دایی بنفشه و دایی علی هم برات لباس هدیه گرفته بودن دست همشون درد نکنه. تو هم چون تو راه نخوابیده بودی حسابی اونجا شلوغ کاری کردی.عزیزم خیلی دوست دارم تو از هم چیز تو دنیا برام با ارزشتری. ...
نویسنده :
ژاله
15:51